غرب شناسی1
1- ضرورت شناخت غرب
ضرورت غرب شناسی تابع این است که ما از انقلاب اسلامی چه تلقی ای داشته باشیم، اهدافش را چه بدانیم و محدودة مسئولیت و عملکردش را تا کجا تعریف کنیم.
الف ـ حقیقت و رسالت انقلاب اسلامی: یک تلقی این است که انقلاب اسلامی، حرکت و انفجاری معنوی است که از باطن عالم، اتفاق افتاده و هدفش احیای معنویت در کلّ جامعة بشری است. این حرکت می خواهد دین را وارد عرصة زندگی بشر نماید، به گونه ای که ولایت الهی؛ و به تعبیری معنویت، حیات، نورانیت و ... در همة زوایای زندگی بشر جاری گردد. بر این اساس انقلاب اسلامی به دنبال جهانی سازی معنویت، توحید، بندگی خدای متعال و عبودیت است. بنابراین دیگر نمی توان دین را در یک سلسه آموزه های فردی و باطنی که ارتباط با عرصة حیات اجتماعی بشر نداشته باشد، خلاصه نمود.
طبیعتاً این حرکت اجتماعی با جریان هایی در عالم که آنها چنین امری را بر نمی تابند، درگیر می شود چون ایده ای متفاوت در مقابل ایدة انقلاب اسلامی دارند. به عنوان نمونه، جریان غالب بر غرب در دوران رنسانس، حرکتی کاملاً در نقطة مقابل این حرکت بوده است.
ب ـ ماهیت و اهداف تمدن مادی غرب: جریان غرب به دنبال این بوده که «دین» را منزوی کند. این جریان همواره تلاش کرده تا حیات بشری را بر مبنای نفسانیت او و ارزش هایی که خود انسان تفسیر می کند بنیان گذارد. به تعبیر دیگر در پی این بوده تا مناسبات جامعة بشری را بر اساس استکبار نفس انسان بر خدای متعال، و محور شدن نفس او بسازند. «اومانیسم» هم معنایی غیر از این ندارد. هر چند این مطلب را بر اساس فلسفه های پیچیده ای، تفسیر و تحلیل می کنند اما باطن و روح جریان غرب یک کلمه بیشتر نیست:که اومانیسم، یعنی انانیّت در مقابل خدای متعال.
اگر بپذیریم که چنین حرکتی در مقابل انقلاب اسلامی قرار دارد و اگر بخواهیم نسبت به آن رسالت بزرگ ـ یعنی اقامة کلمة توحید در جهان، گسترش آن به زوایای مختلف زندگی بشر ـ جدّی باشیم و در پی حاکم نمودن بندگی خدای متعال بر شئون مختلف حیات اجتماعی بشر باشیم تا بر مبنای آن، «عدالت» سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را تعریف کنیم، بدون تردید با تمدن رقیب، به صورت بی امان، درگیر خواهیم بود.
بنابراین ما در مسیر انقلاب اسلامی با جریانی مرموز، پیچیده و گسترده مواجه هستیم که پشت سر خودش تاریخی بس طولانی داشته و برای خود تمدنی بنا کرده است. تمدنی که مدعی توسعة جامع پایدار، جهانی سازی و رهبری جهانی است.
حال اگر نتوانستیم در صحنه های مخلتف، رقیب خود و ساز و کارهایش را مورد شناسایی قرار دهیم، طبعاً هیچ توفیقی در این درگیری نخواهیم داشت. بنابراین مقصود از شناخت غرب، فقط غرب جغرافیایی نیست. از این رو برای دست یابی به اهداف انقلاب اسلامی و تحقق آرمان های دینی جامعه، شناخت ایده ها، ساز و کارها و اهداف رقیب، امری اجتناب ناپذیر است.
- ۹۶/۰۲/۱۶